منو همسرم بیرون بودیم
من ذاتا با آدمای مورد علاقم پر حرفم مخصوصا همسرم حرفیم نباشه مسخره بازی در میارم
خلاصه داشتیم برمیگشتیم منو بزاره خونمون چون عقدیم
بعد من ساکت شدم
واسه یه مسئله ای
حرفی نمیزدم بعد گفت خسته ای گفتم نه
گفت ناراحتی گفتم نه اونم چیزینگفت و زود منو رسوند و رفت معلوم بود ناراحته
رفتیم خونه بهش پیام دادم که گاهی اوقات چیزینشده ولی ساکت میشم بعد گفتم شامم کوفت بود گفت نوش جونت
الان من دقیقا چیکار کردم😑
میدونم واس اینکه ساکت بودم ناراحته