بچه ها
من زیاد دوس ندارم زیاد در دسترس باشم و خیلی فاصله م رو با آدما حفظ میکنم
تعریف از خود نباشه ،فامیلای من خیلی دوسم دارن و فک کنم علتش همین دوری و دوستیه
اونا همه تهرانن من لاهیجان و سالی دو سه بار میبینمشون
اونا همش توی دهن همدیگن
ولی ارتباطم با خاله آخریم که ۸ سال ازمون بزرگ تره خیلی نزدیکه و هر روز باهم حرف میزنیم تلفنی
حالا تولد خالم هممون توی گروه فامیلی تبریک گفتیم
خاله ی من در جواب من نوشت "تو برای من خواهرزاده ی معمولی نیستی،تو رفیقی ،تو خواهر کوچیکه می"
همین پیامش خاری شد توی چشم همه و دختر داییم به خاله م(که میشه عمه ی اون) گفت" چون اون شما رو سگ محل میکنه برای همین یه پیام میده اینجوری خرکیف میشی ذوق میکنی!"
دختر خالم هم طرف اون در اومد و کلا یه دعوای مرخرفی شد
من از گروه فامیلی بیزارمممممممم دوس دارم لفت بدم من بدبخت ارتباطی ندارم باهاشون به زور منو توی حاشیه فرو میکنن😭😭😭😭