من ی عمو دارم که توی کارخانه کار میکن پست مدیریتی داره خلاصه این دخترشو و دختر عممو برد سرکار پیش خودش بعد 5 سال ک دختر عمم به کارش وارد شد داشت جای پاش محکم میشد ی روز بهش زنگ زد و گفت دیگ نیا ... حالا اونم 2 تا بچه داشت بعد واقعا خیلی ناراحت شد ... در عرض یک هفته پسرشو برد جای دختر عمم نمیدونم چی شد که رئیس کارخانه گفت ما به پسرت نیاز نداریم و الان دقیقا 5 سال پسرش بیکار اونم ناجور با زن و بچه کسیو از نون خوردن نندازید