برو کتابخونه درس بخون
من سالی که کنکور ارشد داشتم مصادف شد با مریضی مادرم و خونهمون شلوغ بود، از صبح اول وقت واسه خودم دوتا ساندویچ میپیچیدم میرفتم کتابخونه بکوب درس میخوندم تا آخر بعدازظهر که باز بود. شب هم که میرسیدم خونه توی کارها کمک میکردم چون خیالم راحت بود که درسم رو مفید خوندم. با رتبه خیلی خوب هم قبول شدم.
خودت ابتکار عمل رو به دست بگیر، منتظر نمون که بقیه درکت کنن. با نق زدن هیچی درست نمیشه. وقتی این کار رو بکنی بقیه میفهمن که جدی هستی.