۲۳ سالشه تو روستا زندگی میکنه تو خونه مامانبزرگم یعنی عموم خونه مامانبزرگم زندگی میکنه
ایشون قبلا عاشق و دلداده پسرداییشون بودن بعد وقتی ۱۸ شده چشمش باز شده و دیده از اون بهترم هست هم خوشگلتر هم خوش اخلاق تر (من یبار وقتی رفتم خونه عموم دیدمش سر همه چی شوخی میکنه و هیچ چیزو به شوخی میگیره اصلا مرد زندگی نیست ) اما الان یکی که هم دوستش داره هم دخترعموم دوسش داره اومده خواستگاریش مامان باباش هم موافقن واااقعا جوری که تعریف میکرد فهمیدم مرد زندگیه دستش تو جیب خودشه مهربونه خوشتیپ و خوش قیافه هم هست خانواده هم مهربون و خونگرم وضع مالی هم متوسطه ۲ سال هم اختلاف سنی دارن
گفته بود میخوان تو شهر زندگی کنن و مشکل دخترعموم اینه که نمیخواد عروسی بگیره و خانواده شوهر مخالفن اون دوست نداره کسی خبردار بشه که ازدواج کرده خصوصا بعضی روستاییا که خودتون میدونید دیگه
هم نمیخواد خرجش زیاد شه هم اینکه فامیلی کسی خبر دار بشه یک راهی بگید لطفا
از من کمک خواسته لطفا راهنماییم کنید🥲🤍