رفت در فریزر منو باز کرد هر چی گوشت چرخ کرده بود کشید بیرون گفت من میخوام کباب درست کنم
چون گفتم نمیشه تو تراس کباب درست کنید، دودش مزاحمت ایجاد میکنه، خودم سفارش میدم از بیرون
قهر کرد و غذا نخورد
شاید فک کنید بچه بود
خیر
مرد نزدیک ۴۰ ساله
نذاشت زن و بچشم غذا بخورن
پشت سرمونم رفت به همه گفت گدا بودن تو سفرهشون هیچی واسه خوردن نبود رفتیم اونجا حقیر شدیم😑
بطری نوشیدنی رو داد دسته بچه کوچیک ۴،۵ ساله
بچه هم زد کلشو شتک کرد رو در و دیوار و فرش و مبل روشن
باز من هیچی نگفتم، گفتم عب نداره پیش میاد بچهست
برداشت یه پس گردنی زد به بچه
تهشم گفته بود الهام به بچم پس گردنی زد😐
مادربزرگ بچه که میشه دوست مادرشوهر من زنگ زده بود گله کرده بود مادرشوهر من آتیشی شده بود زنگ زده بود که الهام ازت توقع نداشتم چرا بچشو زدی
حالا بیا قانعشون کن من دستم به عتیقهشون نخورده مرتیکه سن خر پیرو داره بچه بازی در اورده