2777
2789

یه جوریه که انگار داره آزادیه منو میگیره 

مثلا خودشم میگه دوستام با دخترا و رلاشون اکیپی میرن بیرون 

خودش نمیره

ولی من چون دوس دارم میرم بیرون با اکیپمون 

الان گفتم بش بچه های اکیپ گفتن توهم بیا 

حس میکنم حساس شده 

تجربه داشتم درکت میکنم:///

تاپیک مهاجرت رو خواهم زد. تاپیک آخرین شبی که روی تخت توی خونه کنار پدر مادرم میخوابم رو خواهم زد. تاپیک خداحافظی از ایران و مردمش رو خواهم زد. تاپیک جمع کردن چمدونم رو خواهم زد.   ‌‌‌‌                   فراموش نکن که به آزادی فکر کردی فراموش نکن که نفس هات به شمار افتاد فراموش نکن که امیدوار بودی که ناامیدشدی فراموش نکن که زخم عمیق برداشتی فراموش نکن فراموش نکن. مامان اگه صبح رفتم شب بر نگشتم جسدم تو بیابون پیدا شد نترس روی سنگ قبرم بزنیا بنویس تا آخرین لحظه جنگید مامان اگه هیچ وقت نتونستم از ایران برم هرکس داشت مهاجرت میکرد بهش زعفرون و پسته بده ببره با خودش. مامان کاش بیشتر مراقبم بودیا مامان تو امضام دارم برات مینویسم بگم تو اون شب رو تجربه میکنی که بدون من برمیگردی خونه و شب بدون من میخوابی و من فقط از اصفهان خارج نشدما من ایرانو ترک کردم. مامان دیگه شب زنگ نمیزنی بگی بیا خونه بابا منتظره دیر وقته بیا خونه سفره آمادست. مامانی برای تو نوشتم ولی نه فقط تو برای هرکس که میخونه امضام اون نمیدونه با نوشتن این امضا چقدر اشک ریختم و تصور کردم ولی نوشتمش و در آخر خانم امینی بخواب که ما بیداریم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

تجربه داشتم درکت میکنم:///

بعد چه واکنشی داشتی؟

آخه خودشم نیس پیشم منم دوس دارم با رفیقام برم بگردم 

قشنگ مشخصه شک داره بهم 

مثلا دیشب میگف دیر وقته بیرونی چون قبلش نگفته بودم که رفتم بیرون فک میکرد ساعت ۱۱بیرونم 

بعد هر دفعه میگم با بچه ها میخوام برم بیرون میگه با بچه های اکیپ ؟


بعد چه واکنشی داشتی؟آخه خودشم نیس پیشم منم دوس دارم با رفیقام برم بگردم قشنگ مشخصه شک داره بهم مثلا ...

هر وقت شک میکرد همون لحظه ویدیو کال میگرفتم براش یه جاهایی که میدیدم زیادی محدود میکنه میگفتم اوکی ولی کار خودمو میکردم

دلیل شک رو سعی کن بپرسی دلت رو خالی نمیکنم ولی کسی که یه کاری انجام میده فوبیا داره طرف مقابل هم دورش بزنه و اگه گفت چون دوستت دارم بگو محدودیت و شک دوست داشتن نیست در مجموع علت کات من همین بود اواخر برچسب خراب بودن میزد و تموم شد موفق باشی جانم

تاپیک مهاجرت رو خواهم زد. تاپیک آخرین شبی که روی تخت توی خونه کنار پدر مادرم میخوابم رو خواهم زد. تاپیک خداحافظی از ایران و مردمش رو خواهم زد. تاپیک جمع کردن چمدونم رو خواهم زد.   ‌‌‌‌                   فراموش نکن که به آزادی فکر کردی فراموش نکن که نفس هات به شمار افتاد فراموش نکن که امیدوار بودی که ناامیدشدی فراموش نکن که زخم عمیق برداشتی فراموش نکن فراموش نکن. مامان اگه صبح رفتم شب بر نگشتم جسدم تو بیابون پیدا شد نترس روی سنگ قبرم بزنیا بنویس تا آخرین لحظه جنگید مامان اگه هیچ وقت نتونستم از ایران برم هرکس داشت مهاجرت میکرد بهش زعفرون و پسته بده ببره با خودش. مامان کاش بیشتر مراقبم بودیا مامان تو امضام دارم برات مینویسم بگم تو اون شب رو تجربه میکنی که بدون من برمیگردی خونه و شب بدون من میخوابی و من فقط از اصفهان خارج نشدما من ایرانو ترک کردم. مامان دیگه شب زنگ نمیزنی بگی بیا خونه بابا منتظره دیر وقته بیا خونه سفره آمادست. مامانی برای تو نوشتم ولی نه فقط تو برای هرکس که میخونه امضام اون نمیدونه با نوشتن این امضا چقدر اشک ریختم و تصور کردم ولی نوشتمش و در آخر خانم امینی بخواب که ما بیداریم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز