از زیر مبل رد شد و اومد زیر پشتی و من که تو گوشی بودم حس کردم چیزی رد شد پشتی رو زدم پس دیدم موشه...
شوهرم بیدار کردم تله موش کار کردیم و گرفتیمش همش جیغ میزد ...پاش رو تلن موش داغون کرده بود اما اینقدر زرنگ بود پاش رو در آورد و فرار کرد
رفت زیر مبل اینقدر به مبل تقه زدم اومد بیرون دخترم با لنگ کفش زد ش...
باز فرار کرد زیر مبل اونم درمپایی رو فشار داد روی دمش...
بعد دخترم که نگهش داشته بود من با دمپایی محکم زدمش و کشتمش...
با خاک انداز انداختمش تو باغچه
این داستان زن شجاع و دختر بی باکش
شعار ما
ما از موش نمی ترسیم✌️😎