یه سال و نیم با پاتنرم بودم اروپا زندگی میکرد اومد ایران من رفتم شهرش فقط شبا شامم میداد دروغم زیاد میگفت با خیلی دخترا قبلا میخواسته ازدواج کنه حتی با یکیشون حرف میزد بعد کات باهاش به من گفته بود اون عاشقمه من نمیخواستمش بعد لو داد خواستگارش بوده باباش نداده هربار دروغاشو بخشیدم ولی اینبار دیگه نتونستم بعد چندوقتیه با آقایی آشنا شدم همشهریمه مودبه خیلی آقاست کم حرفه ولی نمیدونم چرا عذاب وجدان دارم به دلمم ننشسته اصلا هرچند قرار نذاشتیم هنوز،پارتنر قبلیمم زنگ میزنه میگه کاش برگردی دوباره دوستم داشته باشی میگین اگه میگین هردو رو ول کن من شرایط مجرد موندن ندارم باید زودتر برم خونه شوهر
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
ببخشید قصد جون تون دارند که باید حتما متاهل بشی من گزینه اول اگه فقط تنها مرد روی کره زمین هم باشه ا ...
اخه من وقتی با اولی بودم خیلی عاشقش بودم تو اون یه سال ولی از چشمم افتاد بهمم گفت محاله با خودم ببرمت خارج نمیتونم دردسر داره ممکن نیست،اما این دومی پسر خوبیه ها اما حسی ندارم بهش