ما هم اینجوری بودیم خواهرم ازدواج کرد ولی بهم خورد
خانواده شوهرش خانواده شخصیت نمایشی بودن
اول اینکه مارو در هیچ مسئله ایی قبول دار نبودن چون ما پول کمتری داشتیم نسبت بهشون و ارزشی قائل نمیشدن مثلا خواهرم پرستاره میگفتن برای ۱۰ تومن اگر میری زیر مریض بگن میکشی ک بیا ۲۰ تومن ماهانه بران میریزیم نرو(تحقیرای اینجوری)
از اون طرف مدام داشته هاشونو به رخ ما میکشیدن و طوری برخورد میکردن ک انگار ما هیچی ندیدیم و نمیدونیم .مثلا خونه ی خاله دامادمون سوبلکس بود وقتی پشا کرد میگفتن این خونه سوبلکسه استخرداره فلان ۵۰ میلیارد خریدنش و ...
فهمیدی از کدوما بودن دیگه
اگر از اینان ولشون کن
یا مثلا یکسره بشینه برا مامانت از سفرای خارجیش حرف بزنه و ...