جاری بنده داشت میرفت خریدای جهیزیش بکنه
منم توی مسیر که داشت میرفت مسیر طولانی بود
تلفن ردم که حال احوال اینا بهم یه زنگ بزن
قبلش راجب لباس اینا گفته بودم که تهرون خوبه اینت بخریم
بعد این الکی بهونه دراورد اینا به من زنگ نزد اومد شهرشون تازه پیام داد که من یادم رفته بهت زنگ بزنم ببخشید شرمنده منم خیلی ناراحت شدم به مادرشوهرم گفتم گفت اره به منم زنگ نزده که مثلا تعارف کنه چیزی نمیخای یا نه