نامزدی و دوستی چند سالشون رو کات کرد
شغل عالی و پرستیژ داره هئیت علمی دانشگاه دولتیه
الانم داره زبانشو کامل میکنه و بعد بتونه مهاجرت کنه
خیلی راحت از اونآقا کند و رفت
پسره روحش خبر نداره براش چها که نکرده
خونه فرمانیه رو پسره براش رهن کرده بود
مطمئنم پول آقا رو هم نمیده
اما من توی زندگیم ساختم و موندم و نخواستم جدا شم
کم مشکلات نداشتم با خانواده همسرم که نگم
شوهرم هم شرایطش بود که بریم از ایران
ولی خب ترجیح دادیم باشیم و حتی شوهرم با تحصیلاتش رسما کاری نکرد و رفت توی بازار و خرید و فروش
به نطرتون کارم اشتباهه که اینقدر صبوری کردم