تقریبا یک ماهه هیچ میل جنسی به همسرم ندارم هیچ انرژی جنسی ندارم همسرمو لایق لباس خواب پوشیدن نمیبینم دست خودم نیست احساس میکنم ارزش نداره بخاطرش از خوابم بزنم و لباس خوب بپوشم انرژی بزارم و برم سمتش میبینمش یاده اذیتهای که کرده میوفتم یاده تمام سختی ها از اول زندگی تا الان انگار از چشمم افتاده خیانت نکرده ولی منو خیلی سرکوب کرده که حقمو از خانوادش نگیرم و لال باشم تا خانوادش دلخور نشن من آدمی نیستم که بهم بدی بشه ساکت بمونم بخاطر اون خیلی متلک و چرت و پرت از خانوادش شنیدم و سکوت کردم و اون ازم حمایت نکرد حتی بعضی از حرفهامو میخواستم با شوخی و طنز به خانوادش گوشزد کنم بهم اشاره میکرد حرف نزن و چیزی نگو
یک کلام از چشمم افتاده بخاطر رفتارهای این مدلیش
احساس میکنم توسرم میزنه
نگرانه رابطمونم ولی دلم به لمس کردنش نیست