گاهی دلم آنقدر میگیرد که انگار آسمان هم با من قهر کرده.
از زمین و زمان دلخورم، از آدمها، از مسیرهایی که رفتم و از روزهایی که گذشت.
انگار همهچیز روی شانههایم سنگینی میکند و هیچ راهی برای نفس کشیدن نیست.
اما در دلِ همین حال خراب، میدانم که هنوز ایستادهام؛ هنوز توانستم این کلمات را روی کاغذ بیاورم.
نوشتن یعنی هنوز جرقهای از امید در دلم روشن است، هرچند کوچک، هرچند لرزان.
میدانم روزی میرسد که به این روزها نگاه کنم و با خودم بگویم: "گذشت... من از آن گذشتم."
شاید همین نوشته یادگاری باشد برای روزی که دوباره لبخند زدم و فهمیدم هیچ حال بدی ماندگار نیست.
01:00
1404/06/23