2777
2789
عنوان

عاشق چشمت شدم

354 بازدید | 11 پست

وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید


وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید


وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید


وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید


من عاشق چشمت شدم ، نه عقل بود و نه دلی


چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی


یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود


آندم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود


وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد


آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد


من بودم و چشمان تو ، نه آتشی و نه گِلی


چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی


من عاشق چشمت شدم شاید کمی هم بیشتر


چیزی از آن سوی یقین شاید کمی هم پیش تر


آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود


دیگر فقط تصویر من در مردمکهای تو بود

عزیزم چه شاعرانه مرسی

https://daigo.ir/secret/91663624188 راستی به نظرت ارزشش رو داشت ؟ پروفایل خودمم  .کاربری اولمnonasunflower .دومی sunflowernona.سومی ژله نارنجی چهارمی elham-joon.خیلیا از من بدشون میاد منم از خیلیا بدم میاد و گور بابای خیلیا.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عضویتت گل باران

https://daigo.ir/secret/91663624188 راستی به نظرت ارزشش رو داشت ؟ پروفایل خودمم  .کاربری اولمnonasunflower .دومی sunflowernona.سومی ژله نارنجی چهارمی elham-joon.خیلیا از من بدشون میاد منم از خیلیا بدم میاد و گور بابای خیلیا.

منحنی قامتم، قامت ابروی توست


خط مجانب بر آن، سلسله گیسوی اوست


حد رسیدن به او، مبهم و بی انتهاست


بازه تعریف دل، در حرم کوی دوست


چون به عدد یک تویی من همه صفرها


آن چه که معنی دهد قامت دلجوی توست


پرتوی خورشید شد مشتق از آن روی تو


گرمی جان بخش او جزئی از آن خوی توست


بی تو وجودم بود یک سری واگرا


ناحیه همگراش دایره روی توست

شما کاربری دیگه ای هم داشتین؟؟

   رهایت‌ نمی‌کنم،مگر آنکه‌ مرا از قصد گم‌ کنی (:                           تاپیک هایی که از ۱۴۰۳/۱۱ ایجاد شده متعلق به من هستند                  

دلبسته به یک ثانیه دیدارِ تو بودم

این عمرکه بی حوصله ناچارِ تو بودم


تو نازترین حادثه در زندگی من

من شاخ ترین عاشق بی عارِ تو بودم


تا آخرِ بی حوصلگی شعر نوشتم

هر شب که تو خوابیدی و بیدارِ تو بودم


هر ثانیه آتش زده ام پیرهنم را

من ریزَعلیِ سخت فداکارِ تو بودم


هر فتنه که کردی تو، مرا حصر نمودند

من خسته یِ خسته زِ افکارِ تو بودم


بارایت یک فاجعه رفتی و دریغا

یک عمر غریبانه گرفتارِ تو بودم


ای کاش فراموش شود بینِ من وتو

آن فاصله ای را که بدهکارِ تو بودم


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز