شوهرم بهم گفت اگه به پدر مادرم بی احترامی کنی قیدتو میزنم با این شرایط که میگم شما باشید چه نظری مید
وقتی مادر هرچی تیکه کنایه بارم میکنه وقتی مادرش بهم بی احترامی میکنه وقتی مادرش خودشو آویزون زندگیمون میکنه.
هیچ کمکی نکرده بهمون خانه اجاره کوچیک داشتم دوسه تا وسیله با زحمت مادرشوهرم چشمش دنبال زندگیم افتاد به زورگفت من شریکتونم شوهرم جرعت حرف زدن نداشت خودکشی کرد کارمون به طلاق کشوند ولی باز آمدم سر زندگیم
ا
شریک چی؟
کی خودکشی مادر شوهرت یا شوهرت؟
میگم به سلامت
خوب چرا برگشتی؟
چرا همسرت متوجه نمیشه مادرش دشمنشه
کار شما غیر مناطقی تر بود که رفتی ودوباره برگشتی
شربک چی؟خونه اجاره ای؟
عزیزم شوهرت افسردگی و عقل درست حسابی نداره ، گارد نگیر ولی با زبون بهش حالی کن که دوستشی، اگه بهت بی احترامی میشه منت سرش بذار و بگو بخاطر. تو و زندگیمون هیچی نگفتم، وگرنه صدبار خواستم جواب فلان حرفشو بدم ، ازطرفی تا شوهرت پیشته خیلی عزت مادرشوهرتو داشته باش هرچی میخوای بگی و کاری کنی تا نیستش بکن ....
عزیزم تو که با خانواده شوهرت قطع ارتباطی، شوهرت رو ولش کن
اگه دهن بین نیست بزار آسوده بره و بیاد و به خانوادش رسیدگی کنه، پدر و مادرشان هر چی هم که باشن بازم حق به گ دنش دارن، فقط بهش اجازه نده از شما و خونه زندگی ای که برات درست کرده برای اونا مایه بزاره، غیر از این هر چی از دستش بر میاد انجام بده مهم نیست
بین شوهرت و خانوادش قرار نگیر تا عزت و احترامت پیش شوهرت حفظ بشه و نسبت بهت بدبین نشه، و حرف های اونا رو قبول نکنه
آااخه یه هویی بدون این که قبلش حرفی پیش بیاد بینمون یه باره گفت به پدرومادرم بی احترامی کنی قیدت رو میزنم (به امام حسین حتی فهش بهم دادن هیچی نگفتم اونا خیلی بی احترامی دعوا بهم کردن منه بی عقل جوابشونو ندادم اینم شد دستمزدم)
وااقعا خیلی ناراحت شدم قلبم شکست 🖤احساس امنیت ندارم کنارش قلبم شکست وازش دلسرد ونا امید شدم 🖤😞
