2777
2789
عنوان

کمککککک فوری

71 بازدید | 8 پست

سلام خانومها

من دیشب پریود شدم  و همسرمم متوجه حال بدم بود و اینکه تا صبح با هام حرف زد و تا وقتی ک خوابم ببره کنارم بود

خلاصه ..

مادر شوهرم  مهمونی راه انداخته بود  ک 20 نفر مهمون داشت  

من 23ساله)و جاریم (زهرا27ساله)  قرار بود بریم کمک کنیم بهش

صبح همسرم بهم زنگ زد وقتی دیدم  گوشیم زنگ میخوره بیدار شدم دیدیم ساعت 10:30دقیقه هست جواب دادم و گفت ک برم پیش مادرش من گفتم تازه بیدار شدم  و اینکه خیلی زوده ،.... خلاصه راضی شدم برم  رفتم اونجا دیدم مادر شوهرم نشسته داره برنج ها رو میشوره

احوال پرسی کردم و رفتم نشستم

نیم ساعت گذشت ک مادر شوهرم گفت زنگ بزن زهرا بیاد

گفتم باشه و زنگ زدم اون گفت من 2 ساعت دیگه میام   ....  ساعت 2:30 شد زهرا امد

و من تا اون موقعه خونه ی مادر شوهرم بودم  و اینم بگم (من نهار نخوردم ) حالا این مهم نیست

منو زهرا رفتیم غذا درست کنیم وقتی داشتیم ادویه ها رو اضافه میکردیم زهرا ازم پرسید که همین قدر نمک کافیه.

یهو مادر شوهرم از اون سر خونه داد زد تو چرا از اون میپرسی مگه من میدونه؟؟

زهرا  در جواب مادر شوهرم گفت بحرحال عقل ها باید در این شرایط روی هم ریخته شه دیگه

خیلی ناراحت شدم از حرف مادر شوهرم  اینجا بشدت ناراحت شدم و اینکه خودمو ب زور نگه داشتم چیزی نگم  قابلمه برنج پر اب رو تنها بلند کردم  انقدر شکمم درد گرفته بود  (من خونه ی مادر خودم این کارو نمیکنم )

بعد همه چی رو حاضر کردم  

ساعت حدودا 5 بود  که نشستیم 10 دقیقه ای

با زهرا حرف میزدیم ک مادر شوهرم از بیرون امد و گفت زهرا جان دخترم خیلی اذیت شدی ببخشیدا و.. از این حرفا

جوری اتفاق افتاد ک انگار من اصلا وجود ندارم و منو نمیبینن ک از صب جلو شون بالا بالا میکنم

من خیلی درد داشتم برای همین گفتم نمیمونم و گفتم میرم

پدر شوهرم گفت رفتی خونه دوباره برگردی

من گفتم حالم خوب نیست و اینا .. داشتم راضی میشدم بمونم ک مادر شوهرم گفت حالا خودت میدونی میخوای بری هم برو

منم خدافظی کردم پدر شوهرم هر چقدر اسرار کرد ک منو برسونه قبول نکردم  رفتم خونه دیدم ب خون ریزی افتادم ( شوهرم ی شهر دیگه سر کار میره و هر دو هفته ای  یبار میاد )

زنگ زدم آمبولانس امد منو بردن بیمارستان و اینکه آزمایش اظطراری گرفتن  و گفتن جنین  یکماهه توی شکمم مرده و خون ریزیم بخاطر همونه

موندم ب شوهرم چیزی بگم یا نه 🙂

دلم میخاد برم وسط مهمونی برگه ی آزمایشی ک ثابت میکنه بچم سقط شده بزنم تو صورتش😭


این چند وقت پریودیم عقب افتاده بود حالت تهوع داشتم  دلم چیزای ترش میخاست ولی بهشون توجه نکردم

خیلی دلم درد میکنه چیکار کنم؟؟

منی ک اینقدر خوانواده شوهرمو دوست داشتم و هفته ای 2 بار ب دیدنشون میرفتم ولی زهرا هر 2 ماه هم ب زور میاد😭😭😭


  

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

سلام

به زندگیت برس.خودتو قوب کن

ارشد بخون

شرایط فرسوده کننده ای داری

خواهر منم گیر همچین خانواده ای افتاده بود

که آخر سرهم توی تصادف ازبین رفت شاید داداش خوبی نبودم براش

نمبدون دعام کن

لطفا تغییر کن


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

ینفر دوسم داره

_khande_ | 55 ثانیه پیش
2791
2779
2792