سلام خانما
توی ی ساختمان هستیم
خواهر شوهرم شاغله ،قبلا اگه پرستارش نمیومد بچه رو میاوردم بالا گاهی ازم خواهش میکرد منم چون بچه کوچیک دارم باهاش بازی میکرد
ولی ظاهراً امسال از اول مهر قراره کلا بسپاره بمن
واقعا نمیخام قبول کنم توقع زیادی هست
از طرفی مسئولیت زیادی داره واقعا
چیکار کنم چی بگم باز بهشون بر نخوره😬
رک بگو ن😐عجبا. بده دست مادر خودش
بگو من نمیتونم مسئولیت بچه شمارو قبول کنم
بگو من خودم بچه کوچیک دارم نمیرسم روی من حسابی نکنین.ناراحتم بشن مشکل خودشونه
به نظرم برات مهم نباشه که بهشون بربخوره
باید واضح بگید بصورت دایم نمیتونم
به شوهرت بگو بهش بگه که می‌ترسیم یهو اتفاقی بیفته
بگو نه . اصلا نترس مگر به خاطر خدا قبول کنی البته حقوق بالاها بگو
بگو پرستار بگیر یا ببرش مهد
مسئولیتش سنگینه نمی تونم قبول کنم.
خب واقعیت رو بگو
هم مسئولیت برات داره
هم وقت نداری به هرحال میخوای استراحت کنی، جایی بری یا هرکار دیگه ای انجام بدی نمیتونی
چمیدونم صبحا برو باشگاه بچه رو ببر بده مامانت کلا صبح تا ظهر رو یه سرگرمی چیزی جور کن
یا هم ک بگو قبول نمیکنم.
حالا بهش بربخوره مگه تو ازدواج کردی که حمال اونها بشی؟
مگه با تو هماهنگ کردن یا اصلا دیدن به نظر تو نیازی نیست؟
راحت بگو من حوصله بچه خودم رو هم ندارم !
از اول هم نباید بچه اش قبول می کردی!
همسرت بگه بهش بچه شما رو هم نگه داره تا شما شاغل بشی
یه نه بگو و خلاص.بچه مردم مسئولیت داره جاییش زخم بشه مکافاته
بگو‌سخته برام نمیتونم بچه خودمم کوچیکه
بر بخوره مهم نیست
چون مسیولیت خیلی سختیه
