من تو اینچندماه ۳ بار دیدم خاستگار اومده
یبار اولش که پسره همون شب خاستگاری ۳ تا لباس مجلسی هرکدومش ی رنگگرفت بود اورد بود واسم...😐
دومی کامل یادمنیست.. کامل ولی سومیم امروز دیدم که
انگار تو یه روستا بودیم بعد بیرون کله حیوونای خطرناک ی پیرمرد منو پیدا کرد برد خونشون کل تکو فامیلشونم اونجا بود بعد دیدم ی زنه پیشمه هعی به پام نگا میکنهمیگ نگا پاهاشو زده بعد تازه اونجا با خودکار مثل تتو پاهامم نوشته بودم ی زنه دیگممیگف نگا تتو زده ایش
منمگفتم خودکاره پاک میشه.. بعد نمیدونم چیشد داشتیم میرفتیم خونه یکی دیگ برای حرف زدن بعد من جلو اینه داشتم خودم درست میکردم بدون هیچ ارایشی پسر برگش گف من اینو پسندیدم بقیه ام میپسبندن قیافش بد نبود ولی انگار من میشناختمش تو خواب... خلاصه رفتسم خونه کل تک و فامیل من و اونا ریختن حرف زدیم... بعد پسره رف بیرونزنگزد گف بیا حلقه انتخاب گنیممنم اماو نبودممم انداختم عقب.. چندساعت دیگک بخودم برسم برم.. اما اون ناراحت شد. بعد دیگ بلند شدم دیدم ک پر..یود شدم🙂🫂تعبیرررر؟