اسی من خیلی مطالعات روانشناسی داشتم و سال اول دانشجوییمه
چون خودمم به این درد گرفتار بودم و هنوزم هستم نمیدونم درد پسرت چیه بخاطر خشمی که باباش روش خالی میکنه و تهدیدش میکنه یه حالت بدی توش بوجود میاد انگار هم تحقیر شده هم بهش زور گفته شده و هم پدرش دوسش نداره
این حس بدرو ناخودآگاه سر اولین کسی خالی میکنه که زورش بهش برسه و اولین نفرم مادرشه من خودم همین حسو داشتم بچگی و هنوزم خیلی از مامانم لجم میگیره البته نه این که از درد کشیدنش لذت ببرم از نوع دیگش مثلا فکر کنه من دوسش ندارم
در حالی که اگه نباشه میمیرم و هیچ کسو اندازه اون دوست ندارم ولی اون خودش مقصره تقریبا رفتار خودش و بابام با من مثل پدر بچه ی شما بود مطمئن باش اگه ازش نمیترسید و زورش میرسید سر باباش خالی میکرد
تنها راه حل اینه که رفتار باباش باهاش درست بشه وگرنه خودش یکم بعد تر از عذاب وجدان زجر میکشه فعلا به دل نگیر باهاشم نجنگ تا به مرور همه چیز حل میشه قول میدم🩷