مهربونه ه . دفاع میکنه ازم . احترام خانواده مو داره . بغکرمه . اگه فامیلاش به من بی اعتنایی کنن ازشون فاصله میگیره .
ولی مامانش همیشه غیبت جاری م و بهش میکنه اینم یک جوری میخواد مراعات کنه جلوی اونا فقط حواسش به اوناعه به من محبت نمیکنه مثل قبل . مامانش هم زیر چشمی نگاه میکنه میخنده بهم که شوهرت داره به من احترام میزاره بااینکه من همیشه گفتم هرچی باشه مادره.
مثلا داداشم جلوی ما میگیم بریم بیرون قشنگ میگه بدون خانومم نمیرم . ولی شوهرم من اصلا اینجوری حرف نمیزنه . چکار کنم بهش بفهمونم . مادرش به پسراش همیشه یک جوری میگه زن پیدا میشه مادر پدر پیدا نمیشه دختر نداره .
اینام اصلا جلوی مادرشون بهم محبت نمیکنه برعکس اوایل که شوهرم جلوی اینا اب چای میآورد بالشت میآورد ولی الان نه