امضام
بدی خیانت کردن
خوبی فراوان
مثلا داشتیم از خیابون رد می‌شدیم موتور میخاست بخوره ب من
من رو کشید عقب خودش رفت جلو موتوره
یا کرونا داشتم ریم درگیر بود دائم برام سوپ می‌پخت آب هویج میگرفت ماساژ میداد کتاب میخوند برام
خوبیش اینه که .........
شغلش جوریه که بیشتر وقتا خونه نیست خدایا شکرت
چیزی یادم نمیاد متاسفانه
دوماه شبانه روز گریه میکردم مثل یه مرده متحرک بودم هیچ حرفی و هیچ رفتاری از جانب اون آرومم نمیکرد.سه ماه طول کشید تا بپذیرم که خیانت کرده دلم باور نداشت و بعدش کلا یه آدم دیگه شدم حتی بعضی موقعها خودم هم خودمو نمیشناسم.
الان فقط و فقط بفکر شاد کردن خودمم چشمی که بخاطرش اشک ریخت رو مژه میذارم تنی که از فشار عصبی لرزید رو بهترین لباس میپوشونم.موهایی که از ناراحتی ریزش گرفت رو بهترین شامپو میزنم لایت خوشگل میکنم .همش بفکر خودمم و مردی که قبلا تمام زندگیم بود و ازش بت ساخته بودم حالا شده فقط یه قسمت از زندگیم.
