2777
2789
عنوان

بیاین داستان ترسناک واقعی

48 بازدید | 2 پست

این داستان ترسناک برای دوست صمیمیم پیش اومده بود 

سال ۱۴٠۳/۸/۱۴ دوستم رفت سفر یک هفته ای اومد اجازشو از مدیر بگیره مدیر احازه داد باهام خداحافظی کرد رفت 

بعد سه روز متوجه شدم از سفر برگشته بهش پیام دادم بعد یک ماه جواب داد تا یک ماه مدرسه نیومده بود اما نمیدونم چرا مدیر هیچی بهش نگفت

گفتم چه زود از سفر برگشتی اما حرفش منو ترسوند😳😱

گفت رفتیم ساری کلبه اجاره کردیم یک سمت کلبه جنگل بود یه سمت جاده جای جنگل یک در جای جاده یک در 

که شبش خوابیدیم وسایلمون تو ماشین بود فقط لباسارا با خوراکی هارا اوردیم و وقتی میخواستیم بخوابیم ساعت نزدیک های 3 شب بود که از سمت جنگلش صدای کلید اومد انگار یک نفر داشت میومد داخل خونه بابام داداش کوچیکم که خواب بود رو بغل کرد وسایلارا هول هولکی جمع کردن و رفتن سوار ماشین شدن 

رفتن دوربین مداربسته های کلبه رو چک کردن فهمیدن که یک گروه دزد پشت در بودند و یکیشون داشت درو باز میکرد رفتن پلیس گزارش دادن اما پلیس پیداشون نکرد 

اینجور کلبه هارا هیچوقت اجاره نکنید

یا خدا

درخواست دوستی پذیرفته نمیشود، حتی شما دوست عزیز😐تویی که سسشعر میگی بعد تاپیکتو قفل میکنی ، چیزی بهت نمیگم خودت ازم ناراحت شو .حق با شایع بود گاهی وقتا تبدیل به نفرت میشه بهترین حس‌ :): 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

سلام

lltttttttttt | 25 ثانیه پیش
2791
2779
2792