با یه پسری دوساله که هستم خیلیم دوسش دارم جونم در میره براش ولی همه خانوادم سعی دارن منو این کات کنیم همش بهم میگن بدردت نمیخوره ولی من خیلی دوسش دارم عمه هام اینا همه کلید کردن بخواطرش موقعیت رو از دست نده همه رو رد نکن برای این من تازه17سالم داره میشه بعد من یکم بحث کردم باهاشون گفتم فعلا ک خواستگاری ندارم آنقدر اذیت نکنین من ازدواج نمیکنم همه کلید کردن اگ موقعیت خوب باشه باید بری الکی نباید برا این صبر کنی و... و من تازه فهمیدم چندتا خواستگار دارم ک همه موقعیتها خوبن خونه دارن زندگی دارن وضعیتشون خوبه پدرم میگ بچم هنوز سنش کمه ولی من میترسم عمه هام بفهمم خاستگار دارم با بابام حرف بزنن راضیش کنن از یه سمتم جدیدا احساس میکنم پسره دوسم نداره دودلم دارم روانی میشم