چون دو ماه پیش تصادف کردم دیگه اینبار ترسیدم به شوهرم زنگ بزنم با کمک مردم همونجا ماشینو از جوی در آوردیم ولی وقتی داشتیم سعی میکردیم ماشینو دربیاریم برادرم و پسرخالش از شانس گوه من رسیدن
پروردگارا یاری ام ده تا بدون اینکه از ایمان افراد بپرسم و بدون اینکه بدردم بخورند ، همدل و همدردشان باشم زیرا در سودای هر انسانی “ روح تو ” خانه گزیده است !
همه شوهرا تقریبا همینجورین اوضاع مالی هم انقد افتضاح ک مردا واقعا کم آوردن. شوهرت هم ب این فک کرده ک چجوری حالا اینو درست کنه تو این بی پولی. هزینه تعمیرات ماشین و وسایلش سرسام آوره. با این اتفاق دیگه خون ب مغزش نرسیده واقعا. رفتارش جلوی جمع واقعا اشتباه بود، میتونست تو خلوت هرچقدر دلش خواست دعوا کنه. درضمن شما ک میگی ماشین خودم بود پس خرجشم خودت بده دیگه عزیزم. حواستم جمع کن. نمیشه ک باهر تصادف و اشتباهی بگن اتفاقه پیش میاد.حواست پرت بوده افتادب تو جوب اینجا خودت مقصری دیگه حق داشت بازخواستت کنه.اول توی جاهای خلوت حسابی تمرین کن ک دستت بیاد همه چی دست فرمونت خوب بشه
ولی رفتار شوهرت جلوی جمع بشدت زشت و غیر قابل توجیهه
نه جدا جدا شانس من سر رسیدن هر کدوم با ماشین خودشون بودن
پروردگارا یاری ام ده تا بدون اینکه از ایمان افراد بپرسم و بدون اینکه بدردم بخورند ، همدل و همدردشان باشم زیرا در سودای هر انسانی “ روح تو ” خانه گزیده است !