من راستش شده که این مدت نشخوارهای فکری بکنم ولی این مشکلاتی که دارم جدید نیستن که انتظار داشته باشم الان اون به اصطلاح افسردگیه رو بگیرم!
ی سری مشکلات بوده ولی مطمنم اونقدر شدید نبوده که دیگه به این درجه برسم !
مثال بخوام بزنم این اواخر فوت ناگهانیه زنداییم که خیلی دوسش داشتم
و مسئولیته ی سری گربههای بیسرپرست که دوتاشون کشته شدن و این منو خیلی عصبی و ناراحت کرد
و بازم یکی از بچه گربههایی که ازش نگهداری میکردم چند روز پیش طلف شد و پتهایی که ازشون نگهداری میکنم همشون چون مریض شدن فشار زیادی رومه
و ی سری مشکلاته خانوادگیه که خوشبختانه جزو اختلاف باهاشون نیست و فقط مشکلن توی جایگاه خودشون!
و مشکل عاطفی و احساسی ای که با پارتنرم دارم که بشدتتتت احساس تنهایی میکنم
البته الان که اینارو نوشتم دیدم حق دارم :)))
ولی خب بازم به این شدت نباید باشه چون کاملا خودمو میشناسم