یه همکاری دارم خیلی رکه ولی چیزیم تو دلش نیس میخواستیم چایی بخوریم گفتم بلدنیستم چایی دم کنم اونم گفت همین کارارو کردی توخونه موندی خندیدم گفتم حالا شماازدواج کردی چه گلی زدی به سرت ..بعدش گفت به همکارای اقاهم میگم کسی تورو نمیخواد واقعا حالم بده (28سالمه ) اینقدر ازاین حرفا شنیدم دلم میخواد بمیرم دیگه (اینم بگم تا۲۵سالگی خواستگارایی داشتم که همه آرزوشون بود) قبلا خیلی اعتمادبه نفس داشتم اما الان فک میکنم یه دختر زشت بداخلافم