عقدم چون اذیتم میکنن مادر نامزدم میگه نه عروسی ن خونه هیچی همینطور بیا سرزندگی می‌دونم حرف شوهرم اما اونا براش حرف میزنن دیگ از زنگ پیام خسته شدم دلم میخواد باهاشون حرف بزنم بگم این انصافا با زندگیم اینکارو می‌کنید مادرم چند بار دیگر زنگ زده فایده نداشته
نمیخوای یکم بیشتر فکرکنی روی انتخابت عزیزم
سالی ک نکوست از بهارش پیداست . اگه نمیتونی حرفتو ب کرسی بنشونی جداشو جونم
با مادرش چیکار داری به شوهرت بگو هر چی میخوای .میگن خونه خبری نیست پس کجا زندگی بکنین؟یا منظورت خرید خونه هست
به خانوادت بگو زنک بزنن یه قرار بزارن یا برن خونشون یا دعوتشون کنن و جدی صحبت کنن
عزیزم زنگ فایده نداره به مامانت بگو یه بار بابا و مادرشو دعوت کنه عصرونه بابا و مامانه خودت هم باشن اصلا تو و شوهرت هم نباشین بزار باهم حرف بزنن خودشون به نتیجه برسن
تو این قضیه نه خودتو درگیر کن نه شوهرتو
بگو مهرمو بدین جدا میشم
وا ینی چی
دعوت کردیم چند روز پیش بعد قرار برای جمعه بیاین اما انقد خنگ بودیم روز جمعه زنگ نزدیم ببینیم میان حتمن با نه غذا درست کنیم خلاصه جمعه ده شب زنگیدن به مادرم برادرم گفت دیره میوه نداریم ولشکن اینا جواب نزاشتم بدم دیگ اونام نیومدن فرداش باز گفتیم بیان
رو انتخابت بیشتر فک کن
زنگ نه. خودتو کوچیک نکن
بشین خونه پدرت تلفن هم جواب نده. خواستن پاشن بیان تکلیف رو مشخص میکنن. نخواستن هم میری مهریه میذاری اجرا. تموم. از الان باج بدی التماس کنی تا آخر عمر باید سواری بدی
خودت کوچیک میکنی بس نیست میخپای مادرت هم سکه یه پول کنی؟ مادر خدا بیامرز من زن بی سوادی بود اما خیلی غرور و عزت نفس داشت اگه میکشتیش همچین حرکتی نمیکرد که بره در خونه مادر داماذ شده شکایت میکرد ولی پست نمیکرد خودشو صد در صد هم طلاق منو میگرفت جایی مه ارزشت رو نمیدونن نرو لطفا غرور داشته باشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
