داریم حیاط خونه رو درست میکنیم
جوشکار و دوتا کارگرش دیروز و امروز اومدن دارن کار انجام میدن
دیروز از بیرون نهار گرفتیم و قشنگ خوردن تا آخر
همسرم گفت امروز رو خودت یه چیزی درست کن براشون
زشته هر روز غذا از بیرون بدیم بهشون انگار یه حالت از سربازکنی میشه گفت یه روز درمیون از بیرون بگیریم غذا رو
منم لوبیاپلو مجلسی با سالاد شیرازی و ترشی و نوشابه آماده کردم سفره رو چیدم غذای خودمو پسرمم کشیدم رفتیم اتاق
بعد که رفتم سفره رو جمع کنم دیدم خیلی کم خوردن
به سالادها هم اصلا دست نزدن
واقعیت خیلی ناراحت شدم خستگی موند تو تنم
خیلی هم خوشمزه شده بود نمیدونم چرا نخوردن 🥴🥴