به معنای واقعی کلمه دوست دارم از زندگی انصراف بدم
خیلی خستم از صبح تا شب فقط رو تختم و گریه میکنم
نه میتونم درس بخونم نه میتونم برم بیرون نه میتونم کاری کنم
فکرو خیالات رهام نمیکنه دلم گرفته دلم داره در میاد
دلم برای اون نامرد عوضی تنگههه
حس کمبود میکنم حس عقده حس بی کسیییی
حس میکنم گیر افتادم
دوست دارم بخوابم و دیگه پانشمممم