من درگیر ازمون خودمم..
اونا میگن برو ارشد رشته زمین. منکارشناسیم جیزدیگه بوده و درگیر چیز دیگه ام و ازمون استخدامی مربوط ب خدم..
دوباره میگ برو کامپونر یادگیر فلان کارا دفتر رو نجتم بده ..
هرچی لازم دارن ب من میگ
ن ،منم خب علایقی دارم..
از،طرفی بزرگترن و چندتاان خواهربرادر بزرگن ، من شدم نه تقاری..منم خب کارای دیگ دوسدارم انجا بدم ن کارای ک اینادوسدارن..
خسته شدم ، کاش خاسگاری کسی میومد مجبورنشم برم کارای ایناانجام بدم ..
دیونه شددددم😭 از استرسای ک خانواده بهمـنیدن ناوخنام همش میخورم
از،طرفیم هی میگم ن و مقاومت میکنم ولی هی تو خونه هی زخم زبدن ک نرفتی فلان رشته فلان کار ، خسته شدم ، توخونه ام هی گیرفلان غذا خوب ددست نکردی فلاننکردب ازدواجم کردن یکیشون فهمید ک من ازخانمش بهترم ، خونه تمیز نیس و..