ینی واقعاتاا کرک و پرام ریخته
ما رفتیم با دختر عموم طلارو خریدیم
برگشتیم دیدم به مامانش گفته مامانش رفته به مامانش و داداشش گفته ینی کسایی ک منو از دور میشناسن بعد داداشه گفته وای من تو این سن هیچی نتونستم بخرم این خریده زن عمومم از روی سادگی لو داد
بعد رفتیم بیرون دوست دختر عمومو دیدیم یهو گفت خب رفتید طلا خریدید
ینی دختر عموم هرجا رسیده بود گفته بود