قبلنا اینجا خوب بود میشد حرف زد درد و دل کرد آروم شد؛ پر از آرزوهای خوب شد، اما الان یه مشت بچه ریختن اینجا فقط دست میندازن آدم نمیدونه دیگه دردشون به کی بگه 😔
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ما خودمون به اندازه کافی داریم میشنویم میآیم اینجا با دو نفر حرف بزنیم آروم بشیم هر چی لایق خودشونه میگن انگار عقده دارن از جای دیگه میان خالی میکنن میدون جنگ که نیست...