شوهری که دوسم نداره تحت هیچ شرایطی بغلم نمیکنه حرف قشنگ بهم نمیزنه تا سمتش نرم به هیچ وجه سمتم نمیاد توخونه حرف نمیزنه باهام مهمونی نمیاد وقتایی ک بیکاره و سر کار نیست حاضر نیست ماروببره بیرون بیشتر دوست داره بره به کاراش برسه یا بره خونه مادرش منو ازاد میزاره میگه هر جا میری برو اما من واقعا تنهام از درون دارم نابود میشم من دارم با بچم زندگی میکنم اصلا انگار شوهر ندارم از هیچ نظر حس نمیکنم شوهر دارم واقعا کمبود پیدا کردم . من چیکار کنم؟ چ رفتاری باهاش کنم امروز روز جمعه با دوستش رفت بیرون شب اومد انقد از صبح غصه خوردم نتونستم جلو خودمو بگیرم باهاش بحث کردم کلی دلمو شکوند بهم گفت دارم فقط از سر ترحم باهاتم بهم گفت حسی بهت ندارم من ن خانواده دارم ک همایتم کنه ن هزار تومن پول دارم ک جدا شم طلاقم بگیرم بچمو ازم میگیره بدون بچم نمیتونم شما بگین کن چیکار کنم دارم میمیرم انقد گریه کردم 😭😭