چندین ساله اینطوریم دیگه نمیتونم تو یه رابطه برم وقتی کسی نمیاد طرفم دلم میخواد وقتیم میاد یه غمی وجودمومیگیره فوقش تاسه روز بتونمطرفو تحمل کنم اعصابم خورد میشه وقتی یکی بیرون نگام میکنه یه اخمی میکنم اصلا دست خودم نیس عصبی میشم
وقتی خواستگار ندارم دلم میخواد ازدواج کنم بهرحال جه جسمی چه احساسی نیازهایی دارم خیییلی دوس دارم تشکیل خونواده بدم سروسامان بگیرم
منتها وقتی خواستگار دارم باز غم وجودمومیگیره انگار منوانداختن توآب یا توقفس دارن خفم میکنن از همون تماس اول بدبین میشم دیگه دلم نمیخواد ازدواج کنم
دیگه خسته شدم😢نمیدونم چیکارکنم