2777
2789
عنوان

تپش‌های قلبت

33 بازدید | 0 پست

تمام عمرم در نشستن و چشم‌به‌راهی گذشت...
چشم‌به‌راه دیدنت،
و شنیدن دوباره‌ی تپش‌های قلبت.

و هر لحظه با خیال حضورت نفس کشیدم،

با امیدی که گاهی به لرزش افتاد،

اما خاموش نشد...

چون می‌دانستم روزی دوباره

گرمای حضورت،

به سردی این انتظار پایان خواهد داد.

نشسته‌ام به در نگاه می‌کنم؛ دریچه آه می‌کشد. تو از کدام راه می‌رسی؟! خیال دیدنت چه دلپذیر بود.. جوانی‌ام در این امید پیر شد :) نیامدی و دیر شد..

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز