من خودم واسم پیش اومده همینجور داشتم نگاش میکردم چون نمیدونستم باید چی بگم
پا به پاش گریه میکنم
اون باید منو آروم کنه
منم همینم فقط اینجور مواقع میتونم بگم ای بابا ای بابا...
بغلش کنید
میپرسم مشکلش چیه ببینم میتونم دلداری بدم یا نه
امشب زجه زدم
وای منم گریم میگیره ناخوداگاه میشینم باهاش گریه میکنم
منم گریه م میگیره
دستمال میدم بهش
ازش میپرسم که چرا داره گریه میکنه
میذارم گریه هاشو بکنه خالی شه
منم باهاش زار میزنم میگم گریه کن سبک بشی
من خندم میگیره
هیچی اون بغض کنه من گریم تموم شده
منم
ولی یبار کراشم زد زیر گریه. دوستش بهم گفت بغلش کن منم بغلش کردم تو بغلم گریه کرد بعدشم سریع خودشو جمع کرد معذرت خواهی کرد و چند بار دستمو گرفت برام کارهایی که نمیتونستم انجام بدمو انجام داد:)))
البته دیگه نمیبینمش کاش ببینمش باز
تو کتابخونه آشنا شده بودیم
به شدت عصبی میشم اصلا دوست ندارم گریه کسی رو ببینم با اینکه خودم اشکم دم مشکمه
بغل میکنم طرفو حالا مشکلش هرچی میخواد باشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
29 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
