من خودم از بابام ، سرم شکست...
از بابام یه سیلی محکم
سر درس.
از بینیم خون اومد
بابا قشنگ گوشم وینگ وینگ میکرد
یادمه ۹سالم بود کار بدی کردم مامانم یه دمپایی بهم زد وگرنه هیچوقت کتک نخوردم
مامانم باترکه انار دوسه تازدروپام
یه غریبه ..
تجاوز
من کتک که خیلی خوردم ولی بیشتر از مامانم بود
ده سالم بود گفته بود ظرفا رو بشور منم یکم کثیف شستم با سینی زد تو سرم سینی ترک برداشت یه بار دیگه هم کلاس سوم بودم امتحان ریاضیمو بد گرفتم کتکم زد بعد هولم داد صورتم خورد به چهارچوب در تا یه مدت جاش بود یه بار دیگه هم تو اتاق داشتم با رام حرف میزدم تلفنی اومد تو اتاق منو گرفت زیر مشت و لگد یه بار دیگه هم داشتم از دانشگاه برمیگشتم تو راه تلفنی داشتم با رلم حرف میزدم نگو مامانم هی بهم زنگ میزده منم بوق پشت خطی واسم نیومده بود رفتم خونه دستاشو گذاشته بود دور گردنم می‌خواست خفه ام کنه
من یبار نوجوونی با داداشم دعوام شد چشمم یکیش موی رنگش پاره شد خون خالی بود توش صورتمم کبود شد الان نزدیک ۱۷ سال ازش گذشته ولی تو دل من همچنان نفرت و کینه هست
بابام زدم سر یه جریانی ۱۴ سالم بود با کمربند
من بخشیدمش ❤️
من و اون جفتمون بی گناه بودیم
شوهرم.گلومو گرفته بود ب قصد خفه کردن.خدا بهم رحم کرد اصلا نمی‌فهمید داره جیکار میکنه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
