دوستان منو مامانم و داداشم با مادربزرگم زندگی میکنیم مادربزرگم خیلی برای من زحمت کشیده بعد توان جسمی هم نداره یه روز با مامانم رفت بیرون به زور خودشو رسونده برای تشک های من پارچه بخره چون ذوق داشت بعد رفته یه پارچه خریده هم جنسش عالیه هم قیمتش هم از بقیه جنس ها گرون تر بوده فقط ظاهرش خیلی قدیمیه پارچه سفید با گل های قرمز خب این مال قدیمه میگه میخوام بدوزم منم به هیچ وجه دلم نمیاد هیچی بگم گناه داره هم از پول خودش داده هم با این وضع مریضش رفته خریده
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
لطفا خوشحاليت رو نشون بده و بدون ماها چقدر بهت حسودي ميكنيم كه مادربزرگمون رو اصلا نديديم! يه روزي همينا ميشن تنها يادگاريش و به نظرت زيباترين پارچه دنيا