ماه هفت بارداری ام
داداش کوچیکم چند ساله با یه دختر صحبت میکنه اصلا به ما نگفته بود تازه ۵،۶ماه مارو در جریان گذاشته و الان اصرار داره باید عقد کنیم بریم خواستگاری
اولش که اصلا خانوادم راضی نبودن ولی بعد با اصرار خودش راضی کرد همه رو
الان میگم صبر کنید دو سه ماه من فارغ شم بعد مراسمارو شروع کنید ( چون ۹،۱۰ساعت فاصله داریم با شهر اون خانم) قبول نمیکنن عجله دارن
از طرفی من دوست دارم به عنوان خواهر تو مراسمای داداشم باشم از طرفی چون دورن خانوادم مدام میرن اونجا یکی دوهفته میمونن و منی که الان بهشون نیاز دارم مدام تنهام و کلافه میشم
میدونم خودخواهم اما الان من به جز خانواده به کی میتونم تکیه کنم