2777
2789

راستشو بخواید ی روز دم بستنی فروشی بودم

بعدش به سوهرم گفتم برام بستنی میخری

ولی شوهرم زود خودش زد به خواب همونطور ک وایساده بود خودشو پرت کرد رو زمین دراز کشید گفت خیلی خوابم میاد بهم بالش بدید

بعد کاداگاه پشتدی گفت بلند شو برای معابر مردم اختلال ایجاد میکنی دستا بالا 

بعد شوهرم تا بلند شد

گاداگاه پشندی گفت بخواااب رو زمین بخواب رو زمین

شوهرم : خودت گفتی بلند شو


کاداگاه پشندی: صحبت نماشه بتمرگ رو زمین


ساعد: قربان ولی خودتون گفتید..


کاراگاه: گفتم هیچی صحبتی نباشه

بعد کاداگاه پشندی گفت مشکل چیه؟


من گفتم شوهرم مشکله


کاراگاه پشندی: مشکل اینه زپرتی له هست



ساعد: قربان رییس گفت تو مسائل خانوادگی دخالت نکنیم


کاراگاه پشندی: فعلا اینجا رییس نیست پس من رئیسم 


من گفتم برام بستنی نمیخوره


شوهرم: دلم نمیخواد


کاداگاه پشندی: گفتم حرف نباشه تو بخواب رو زمین


شوهرم: چشم چشم


ساعد: قربان شما خیلی باهوشین چ راه حلی دارین


کاداگاه پشندی: کی واسه این خانوم بستنی. میخره 


یهو از تو جمع مسی پیداش شد و گفت من میخرم

بعد کاراگاه پشندی گفت خب خانوم چه کسی بهتر از مسی

ساعد: ما دیگه مرخص شیم خداحافظ


کاداگاه پشندی: خوشحال هستیم

بعد کاراگاهشندی و ساعد رفتن

شوهرم اومد بلند شو کاراگاه پشندی دوباره برگشت گفت بخوااااب رو زمین!

شوهرم گرخید

بعد بخ مسی گفتم برام فالوده بخر

مسی گفتش فالوده ی مشتی یا هشتی؟

گفتم مشتی و هشتی چیه


گفتی هشتی از اون مفتیاست مشتی از اونا که بستنی سنتی خوشمزه داره بعد من پریدم بالا گفتم مسی جونم مشتی من مشتی میخوام


بعد مسی برام فالوده ی مشتی خرید خیلی حال کردم 

بعد شوهرم همچنان رو زمین خوابیده بود 


به مسی گفتم تو خیلی باحالی همیشه از تلویزیون میدیدم آرزوم بود از نزدیک ببینم

مسی: خب داری میبینی خخخ


من گفتم بیا فالوده هواپیما داره میاد بعد مسی دهنشو باز کرد فالوده بستنی بهش دادم

بعد برف گرفت 

و گفتم خیلی میچسبه تو این سرما


بعدش کلی هم با مسی برف بازی کردم 

یا وقتی داشتم آدم برفی درست میکردم کاراگاه پشندی صدای آژیر ماشینش بلند شد منو مسی با تعجب نگاه کردیم یعنی گاراگاه پشندی و ساعد داشتن کجا میرفتن؟



بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خدایا!!!

منو گاو کن

زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ظرف امروز پر از بودن توست زندگی درک همین امروز است...................... من یک زنم پر از حس شیرین به دست آوردن ها و حس تلخ از دست دادن ها واما اکنون مادری هستم که دلخوش به طفلی که تمام تمام من است.

بچه ها این یه جوره انگار شیش میزنه تاپیک هاشو بخونید

زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ظرف امروز پر از بودن توست زندگی درک همین امروز است...................... من یک زنم پر از حس شیرین به دست آوردن ها و حس تلخ از دست دادن ها واما اکنون مادری هستم که دلخوش به طفلی که تمام تمام من است.

ببین من کتاب زیاد میخونم


قلم خوبی داری ایده هات خیلی عالیه 

من ک خوشم میاد از انتخابت تو افراد و نوع داستان سازیت

مینیمالیسم🦋غروب، زیباترین پایان ارغوانی روز است 💜✨🌅ا🫶🏻تنها.. معیار درونی ام باورم به خویش است✨🌙آهسته و پیوسته رو همچون خورشید"همچون ماه"🎆🌚🌞🌙💫سلامت روانت از روابط خونی مهم تره🌬🌠🌸

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792