خواهرشوهرم اثاث کشی کرده مادرشوهرم برگشته جلو روی من ب شوهرم میگ چرا نرفتید سر بزنید...عاخه خیلی توقع داشتن برم کمک.من نرفتم حالا نمیدونم کارم اشتباه بوده یا درست.
برای سر زدن هم هنوز یک هفته نشده اومده منم درگیر بودم نتونستم برم واقعا قصد داشتم برم
حتی یه روز ب خواهرشوهرم گفتم میخوایم بیایم گفت ما نیستیم فرداش بیا در صورتی ک شبش اومد خونه مامانش
خب میتونست بگه ما برای شب میایم خونه ایم بیاید نه ک کلن بگه نیسیم و بعده انجام دادنه کارش بیاد خونه مامانش...
عاخه میدونست ک فردایی ک گفت بیاید شوهرم سرکار
حالا بعد اون هم دیگ جور نشد بریم
والا خراشیده من اثاث میچیدم یکی از اینا نیومد بگه چیکار میکنی...
بعد مادرشوهرم توقعاتش فقط از ماعه..نمیدونم شما بودید چیکار میکردید