واقعا دلم شکسته خیلی خیلی زیاد اشک هام بی دلیل ریخته میشه
از دست خواهر هام خسته شدم هرگز به مامانم رسیدگی نمیکنن
جور همه چیز رو من کشیدم با وجود این که از همه شون کوچیک ترم ولی دلم حسابی پیر شده
بابام سرطان داشت یک روز نیومدن ببرنش شیمی درمانی همش من بروم فوت کرد تمام غم و غصه هاش رو من کشیدم
خرج مادرم رو با کار کردن دادم
الان فقط و فقط مشکلات زندگی شون میارن واسه مامانم و دعوا با شوهرش بس .
دست خالی میان خونه مامانم حسابی میخورن و میریزن و میرن
بچه هاشون کوچیک تر بود میومدن خونه عین میدان جنگ میشد و میرفتن تا فردا مثل کلفت جمع میکردم
اون موقع مجرد بودم
الان متاهلم و بچه ندارم ولی بازم همش من رسیدگی میکنم خرید هاش انجام میدم با پول خودم بازم میگم بزرگم کرده خرج دانشگاهم داده ولی من دولتی رفتم اونا هم خرجشون رو داده وضع مالیشون هم بد نیست فقط جمع میکنن
هر چی هم میگم بهشون گوش نمیدن
وفقط ضربه شون رو مامانم میخوره
باز هم من ترم تنها بیکس گشنه و بیچاره میشه
خسته شدم دلم مرگ میخواد فقط مرگ
غم از چهرم داد میزنه 😭😭😭😭😭😭😭😭