2777
2789
عنوان

خونه داشتن جزو معیاراتون برای خواستگار بوده ❓

| مشاهده متن کامل بحث + 510 بازدید | 50 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

از من خونه داشتن معیار نبود، تحصیلات و ایمانش برام خیلی مهم بود، اتفاقا اون‌خواستگار هایی که خونه دا ...

پشیمون نشدی بعدا ؟!

مالـفیسـنت :                                     Maleficent یا مـالفیسِـنت ؛ ملکه قلمرو جادویی مـوزر || یک پری جوان با دو بال بزرگ وزیـبا💫            "اِستِفان ، جوانک روستایی جاه طلبی که درجنگلی در دور دست ها، مالفیسنت را می یابد و به او کمک می کند ... و این ، آغاز یک رابطه احساسی میان یک پری و انســـان می شود؛  غافل از آنکه، استفان ،در اندیشه رسیدن به تاج وتخت پادشاهی بود. که شرط آن ،بال های زیبای مالفیسنت بود (زیرا شاه مالفیسنت را بسیار قدرتمند میدانست و به دنبال نابودی او بود ...)                        شب هنگام ، مالفیسنت ، استفان را دید ؛ با خوشحالی به سمتش پرید ، بال هــایش را بست و سرش را بر شانه ی او گذاشـت و لبخند زنان به خواب رفــت.                     سحرگاه چشمانش را باز کرد ، استفان را ندید ؛ خواست دنبالش بگردد ، امـا زمین خورد ؛ بالــــهایش نبود ... استفان بالهایش را بریده بود ... وآن روز تبدیل شد به پری شرور ... او شرور نبود ... انسانها او را مالیفسنت کردند.. " اگه دوست داشتید حرفی بهم بگید، اینجا بنویسید 👇 https://abzarek.ir/service-p/msg/1957090

منم جز معیارام نبود چون میدیدم خواهر بزرگمم وقتی ازدواج کرد شوهرش هیجی نداشت، وقتی هم شوهرم پاپیش گذاشت خونه نداشت و برنامه ای هم براش نداشت بعد عقدمون یهو عزمشو جزم کرد و با قرض و قوله خونه خرید

خدایا هرچی خیر و صلاحمونه برامون رقم بزن.
اره قبول دارم ولی چکار باید کرد پس؟ نباید انتظار داشت از پسرا یعنی؟!!

بستگی بخودتداره

ولی بدون پول و پشت وانه زندگی واقفا سخته

آدم خونه پدرش بمونه بهتر ازینکه هرسال استرس صابخونه بکشه

شدیدا با حرفت موافقم، بعد یسری مشکلات مشاور این حرفو بهم زد

میشه خواهش کنم یکم بیشتر توضیح بدی ؟!

من خیلی ساده و بی تجربم برای همین از خواهرم کمک می‌گیرد 

اما نمی‌دونم چقدر درسته حرفاش 

مالـفیسـنت :                                     Maleficent یا مـالفیسِـنت ؛ ملکه قلمرو جادویی مـوزر || یک پری جوان با دو بال بزرگ وزیـبا💫            "اِستِفان ، جوانک روستایی جاه طلبی که درجنگلی در دور دست ها، مالفیسنت را می یابد و به او کمک می کند ... و این ، آغاز یک رابطه احساسی میان یک پری و انســـان می شود؛  غافل از آنکه، استفان ،در اندیشه رسیدن به تاج وتخت پادشاهی بود. که شرط آن ،بال های زیبای مالفیسنت بود (زیرا شاه مالفیسنت را بسیار قدرتمند میدانست و به دنبال نابودی او بود ...)                        شب هنگام ، مالفیسنت ، استفان را دید ؛ با خوشحالی به سمتش پرید ، بال هــایش را بست و سرش را بر شانه ی او گذاشـت و لبخند زنان به خواب رفــت.                     سحرگاه چشمانش را باز کرد ، استفان را ندید ؛ خواست دنبالش بگردد ، امـا زمین خورد ؛ بالــــهایش نبود ... استفان بالهایش را بریده بود ... وآن روز تبدیل شد به پری شرور ... او شرور نبود ... انسانها او را مالیفسنت کردند.. " اگه دوست داشتید حرفی بهم بگید، اینجا بنویسید 👇 https://abzarek.ir/service-p/msg/1957090
پشیمون نشدی بعدا ؟!



نه عزیزم، بعد ازدواج خونه هم خریدیم به لطف خدا. اولش خونه مادرش اینا بودیم.

استارتر درجه ی اول اخلاق و خانواده و فرهنگ و میزان کاری بودنو ایمانش برات مهم باشه بعد بقیه ی چیزها.

اینا خیلیییی مهمترند.

یا خونه داشته باشه یا درآمدش آینده دار باشه که امیدی باشه به خونه دار شدنش من مستاجریم بعد ۱۵ سال هن ...

موردام اکثرا معلم بودن ):

فکر نکنم اگه نداشته باشن به راحتی بتونن بخرن 🙂

مالـفیسـنت :                                     Maleficent یا مـالفیسِـنت ؛ ملکه قلمرو جادویی مـوزر || یک پری جوان با دو بال بزرگ وزیـبا💫            "اِستِفان ، جوانک روستایی جاه طلبی که درجنگلی در دور دست ها، مالفیسنت را می یابد و به او کمک می کند ... و این ، آغاز یک رابطه احساسی میان یک پری و انســـان می شود؛  غافل از آنکه، استفان ،در اندیشه رسیدن به تاج وتخت پادشاهی بود. که شرط آن ،بال های زیبای مالفیسنت بود (زیرا شاه مالفیسنت را بسیار قدرتمند میدانست و به دنبال نابودی او بود ...)                        شب هنگام ، مالفیسنت ، استفان را دید ؛ با خوشحالی به سمتش پرید ، بال هــایش را بست و سرش را بر شانه ی او گذاشـت و لبخند زنان به خواب رفــت.                     سحرگاه چشمانش را باز کرد ، استفان را ندید ؛ خواست دنبالش بگردد ، امـا زمین خورد ؛ بالــــهایش نبود ... استفان بالهایش را بریده بود ... وآن روز تبدیل شد به پری شرور ... او شرور نبود ... انسانها او را مالیفسنت کردند.. " اگه دوست داشتید حرفی بهم بگید، اینجا بنویسید 👇 https://abzarek.ir/service-p/msg/1957090
اره قبول دارم ولی چکار باید کرد پس؟ نباید انتظار داشت از پسرا یعنی؟!!

ببین اگر حمایت های پدرش هست و ممکنه دوران عقد بخرین خیلی خوبه.‌اجاره نشینی سخته ولی ممکمه بعد از چندسال صاحبخوته بشید بشرطیکه هردو مقتصد و کاری باشید.

خواهرت درست میگه 

چون سختی خونه نداشتن رو چشیده 

و اینکه مردها وافعا با اون چیزی که تو خواستگاری و حتی یکسال اول نشون میدن فرق میکنن 

کلا روانشناسان میگن آدمها تا یکسال نقش بازی میکنن بعد روی واقعی‌شان رو نشون میدن

و در واقع باید بگم ازدواج یه قسمته اگه قسمتت خونه دار یا بی پول و بیخونه باشه همه کر و کور و لال میشن تا ازدواج سر بگیره اگر هم مورد دلخواهت پیدا بشه و قسمت نباشه هزاری خودتون رو به درو دیوار بکوبید نمیشه که نمیشه  تا زمانش و آدم قسمت شدتون سد راهتون قرار بگیره 

اوووف امان ای امان از مقوله خواستگاری و  ازدواج و جنس مردها 


تنها راهی که داری فقط توکل به خداست و عاقبت بخیری رو فقط ازش بخواه 


نه عزیزم، بعد ازدواج خونه هم خریدیم به لطف خدا. اولش خونه مادرش اینا بودیم.استارتر درجه ی اول اخلاق ...

درسته ممنونم 🌱🤍

مالـفیسـنت :                                     Maleficent یا مـالفیسِـنت ؛ ملکه قلمرو جادویی مـوزر || یک پری جوان با دو بال بزرگ وزیـبا💫            "اِستِفان ، جوانک روستایی جاه طلبی که درجنگلی در دور دست ها، مالفیسنت را می یابد و به او کمک می کند ... و این ، آغاز یک رابطه احساسی میان یک پری و انســـان می شود؛  غافل از آنکه، استفان ،در اندیشه رسیدن به تاج وتخت پادشاهی بود. که شرط آن ،بال های زیبای مالفیسنت بود (زیرا شاه مالفیسنت را بسیار قدرتمند میدانست و به دنبال نابودی او بود ...)                        شب هنگام ، مالفیسنت ، استفان را دید ؛ با خوشحالی به سمتش پرید ، بال هــایش را بست و سرش را بر شانه ی او گذاشـت و لبخند زنان به خواب رفــت.                     سحرگاه چشمانش را باز کرد ، استفان را ندید ؛ خواست دنبالش بگردد ، امـا زمین خورد ؛ بالــــهایش نبود ... استفان بالهایش را بریده بود ... وآن روز تبدیل شد به پری شرور ... او شرور نبود ... انسانها او را مالیفسنت کردند.. " اگه دوست داشتید حرفی بهم بگید، اینجا بنویسید 👇 https://abzarek.ir/service-p/msg/1957090

استارتر الکی خواستگارات را برای خونه نداشتن رد نکن، اگه یکی از اهدافت ازدواجه پس معیارت را توی این دوره زمونه معقولتر کن.

تا یه سنی خواستگار هست برای این دلایل، موارد خوبو رد نکن بعد پشیمون میشی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792