2777
2789
عنوان

چ خاکی تو سرم بریزم

222 بازدید | 21 پست

من ب نامزدم گفتم ک مامانم راضی نیست ما تابستون بریم مسافرت اونم رفته ب مامانم گفته ک چرا نمیزای الان مامانم هرچی دلش خواست بهم گفت ک تو چرا رفتی بهش گفتی من گفتم نمیزارم بری 

امشب مهمون داریم مخصوصا خاله ی خبر نگار!.

ک فک کنم فرا کل فامیل خبر داشته باشن 

من احساس میکنم اون خیلی بچس 

نامزدم واقعا خیلی خسته کننده س

دیگه نمیتونم تحمل کنم 

یبار دیگه هم رفته ب خاله ام گفته ی چیزی ک خیلی روش حساس بودم ۲ بار آبرومو جلو خوانوادم برد 

بعد الان میگه من اینارو گفتم  ک تو کنارم باشی و اینا 

  

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

خب مشکل حادی نیست

بشین با گفتگو حلش کن 

بهش بگو که این خصلتش جالب نیست

لطفا برای حاجتم صلوات یا حمد میفرستین.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

اولا که نامزدت چقدر پر رو هست که رفته از مامانت سین جین پس بگیره؟ دوماً که مامانتم حساسه خب باید به نامزدت میگفتی دیگه که خانوادم اجازه نمی‌دن حالا چیزی نشده که. مادرت مگه از نامزدت میترسه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792