من ب نامزدم گفتم ک مامانم راضی نیست ما تابستون بریم مسافرت اونم رفته ب مامانم گفته ک چرا نمیزای الان مامانم هرچی دلش خواست بهم گفت ک تو چرا رفتی بهش گفتی من گفتم نمیزارم بری
امشب مهمون داریم مخصوصا خاله ی خبر نگار!.
ک فک کنم فرا کل فامیل خبر داشته باشن
من احساس میکنم اون خیلی بچس
نامزدم واقعا خیلی خسته کننده س
دیگه نمیتونم تحمل کنم
یبار دیگه هم رفته ب خاله ام گفته ی چیزی ک خیلی روش حساس بودم ۲ بار آبرومو جلو خوانوادم برد
بعد الان میگه من اینارو گفتم ک تو کنارم باشی و اینا