من و دوستم تو ی کوچه ییم
خیلی وقتا اون میاد خونمون میخوابه خیلی وقتا من میرم
امشب خوابید اینجا منم سرما خوردم قرص انداخته بودم به زور خوابم برده بود
اوپد بیدار کرد گفت دوس پسرش میگه بیا ببینمت
اوکی میکنی من برم
گفتم باشه
بعد الان مامانش زنگ زده میگه نزار دهنم بد باز بشه بهش بگو بمونه اونجا مامان خودت فردا بره کارنامشو بگیره من همچین دختری ندارم
گفتم خاله باهام اومده لیزر دیگه ببخشید خبر ندادم
گفت کاری نداری خدافظ