بچه ها من مامایی خوندم وقتی خواستم برم سرکار هرچی اصراااااااارررررر کردم تو شهرخودمون کارکنم (چون زایشگاه شهرمون شلوغه و کلی چیز یادمیگیری) دنبالش رفتم گفتن دستورو ما میدیم ما نیرو توزیع میکنیم شما باید بری تسهیلات زایمانی فلان شهرکه بیست دقیقه با شهرمون فاصله داشت. تسهیلات هم خیلی خلوته و تک ماما شیفت میده و فقط زایمانایی رو میگرفتیم که مشکلی نداشتن و سایر موارد اعزام میکردیم به شهر خودمون. خلاصه من تو اون دو سال برخلاف دوستام تجربه کسب نکردم درسته زایمان گرفتم اما اونا کلی چیز یاد گرفتن.توی اون دو سال تک تک روزاشو غصه میخوردم چون نمیتونستم ولش کنم طرحی بود که باید میگذروندم.خلاصه دیگه زنداداشام تا شنیدن گفتن اره راحته نشسته و حقوق میگیره درحالیکه نمیدونن بخدا چه استرسی داشت تک ماما بودن بدون پزشک متخصص.خواهرمم همش مسخره م میکرد مثلا ازم یه سوالی میکرد بعد خودش جواب خودشو میداد میگفت خودم بلدم.یا میرفتیم بیرون کسی میفهمید من مامام و سوالی میپرسید خواهرم زود میپرید میگفت سونو بده ازمایش بده یا یه چیزی که مثلا تو ساکت شو تو کار نکردی.زن داداشم اونسری ازمایش مادرشو فرستاد بعد اسم مادرشو از بالا مشخصات کات کرده نیدونستم ازمایش کیه گفتم این قندش بالاست گفت خودم میدونم مادرم دیابتیه و هرچی میگفتم میگفت میدونم خودم. هستین باقیشوبگم؟
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
خواهرم انقد به کاراش ادامه داد که اعتماد به نفسمو ضعیف تر کرد. امروز پیام داده بچم نارس دنیا اومده و واکسنشو موقع ترخیص زدن و یکماه بعد ترخیص، واکسن دوماهگیشو زدم و از دوستت بپرس که چیکار کنم
بچه ها به خدا قسم به این روز قسم من تمام تلاشمو کردم که برم یه جا کار کنم و دستم پر بشه. نمیگم من صفرم بخدا منم یه چیزایی بلدم اما خییلی اصرار کردم برم شهرخودمون کار کنم و مسئولش بشدت با من بداخلاقی کرد و نذاشتن تو زایشگاه کار کنم ولی بخدا قسم حتی میدیدم اونا کارشون تو بعضی موارد اشتباهه و خودم بشون میگفتم. منو از زایشگاه حذف کردن