واقعا دیگه بریدم انگارهمه دورو برم دارن پیشرفت میکنن ازدواجشون جور میشه کارای دانشگاه و شغلشون اوکی میشه همه الا من
یه حس مضخرف عقب موندن دارم انگار دعاهام قبول نمیشن
یا یه گرهی افتاده
تو یه گوشه موندم بی اهمیت
انقدر بی اعصاب شدم هرروز بامادرم جنگ و دعواداریم الکی میزنم به سیم آخرر سرش داد میکشم عذاب وجدان میگیرم
بعدم میام گریه میکنم
این حس ناکافی بودن داره خفم میکنه میخوام باهمه یه دل سیر دعوا کنم
مثلا بهترین روزای زندگیمه فقط با گریه و اعصاب خوردی میگذره
ناشکری نمیکنم فقط نمیدونم به کی بدی کردم یا چه گناهی کردم که اینطورشده
هرچی فکر میکنم چیزی به ذهنم نمیرسه
شده تو این حال باشین؟
چطوری تحمل میکنین