به ۳ دلیل این حرفو میزنه:
اصولا ادما وقتی ببینند کسی ازشون بالاتره اینقدر میکوبندش تا به خیال خودشون بیارندش پایین.
بعد هم پدر شوهرت شاید از این کلمه و حس دهاتی بودن توی زندگیش خیلی ضربه خورده برای همین اینو تکرارمیکنه.
ولی مورد اخر اینکه مگه تهران روستا نداره؟ شاید شما از روستاهاشید یا جاهای پایینش و پدر شوهرت اینا از یه منطقه ی خوب یه شهرستان.
این حرف را که زدید که شما از تهرانید و اونا از شهرستان، پس خودتون هم دست کمی از پدر شوهرت نداری
و شاید هم پدرشوهرت چند بار این حرفو از دهنت شنیده یا توی رفتارت حس کرده برای همین میگه
ببیبن عزیزم من اصلا اینطوری نیستم من حتی با گدا شام خوردم من ی ادم کاملا خاکی خاکیم اما ادب احترام مهمه و اینکه همه ما از دهات امدیم من بزرگ شده تهرانم ولی هیچ وقت به کسی یا حتی کسی که تو روستا زندگی میکنه نمی گم دهاتی قربتی اصلا روستا شهر نداریم دید من به اینکه همه ما باید بهم احترام بزاریم من هیچ وقت هیچ وقت به کسی بی احترامی نکردم
خب‌چرا عروسشون شدی
چرا با این خانواده وصلت کردی؟
عزیزم یه چندتا از موفقیتهایی که بخاطر تهرانی بودن شامل حالت شده را براشون بازگو کن
عقده چی داری؟
