اونسری رفتیم یه جا که خیلی پلنگ ملنگ بود همه هم ک ماشالا سیگار و قلیون و.. بعد من ساده بودم توشون یکیشون ک ژل ازش میچکید مدام برمیگشت با نیشخند نگام میکرد انگاری مریخی دیده
حالا اون تنها بود من با نامزدم
شایدم میگفت اون با کسی هست من تنها نشستم
آرایش ک اوف
ولی جاهای خوب میرم اکثرا ساده شدن آرایش کم و یا گاها هیچی